چکیده
عرفای بزرگ در مقاطع سرنوشتساز حیات اجتماعی و فکری مسلمانان ایفای نقش کردهاند؛ شاید مهمترین دورهای که بتوان بدان اشاره کرد، دوره بعد از حمله مغول و فروپاشی خلافت عباسی است. این عرفا و متصوفه بودند ـ علیرغم همه انتقادات ـ که توانستند از نو نظم و نسقی به حیات اجتماعی و فکری بدهند. بدیعالزمان سعید نورسی (1876 م./1294- 1960 م/1379 ق) عارف، قرآنپژوه، دعوتگر و مصلح تقریبی، از بزرگترین و تأثیرگذارترین رجُل دینی، سیاسی و فرهنگی کرد تبار معاصر ترکیه بعد از فروپاشی خلافت عثمانی، یکبار دیگر درصدد ایفای این نقش مهم بوده است.
پایاننامه حاضر، درصدد است با بازخوانی و تحلیل آرای عرفانی بدیعالزمان نورسی که در کلیات رسائلالنور ارائهشده است، گامی ولو کوچک در جهت شناساندن بهتر و بیشتر این عارف برجسته معاصر، به جامعه علمی ایران بردارد.
بر اساس شواهد و قراین، نورسی ابتدا بر طریقت نقشبندیه سیر و سلوک میکرده است؛ اما سرانجام با الهام از قرآن، طریقت نوری را بر پایه چهار اصطلاح قرآنی: عجز، فقر، شفقت و تفکر ابداع کرد که در کلیات رسائلالنور تبیین نموده است، بررسی تطبیقی به ما نشان میدهد که بدیعالزمان نورسی ضمن پذیرش محاسن بیشمار تصوف و طریقتها، نیز به ذکر آسیبها و زیانهای طریقتها پرداخته، از مزایای آنها در طریقت خود بهره برده است؛ بهویژه تأثیرپذیری وی از طریقت نقشبندیه مشهودتر است. پژوهشگر شیوه کتابخانهای را برای پژوهش خود انتخاب کرده است.
واژگان کلیدی: بدیعالزمان سعید نورسی، رسائلالنور، طریقت نوری، حقایق ایمانی، نجات ایمان، تصوف ترکیه.
فهرست مطالب
1- بیان مسئله 2
2- اهمیت و ضرورت مسئله 3
3- اهداف تحقیق 3
4- پرسشهای تحقیق 4
4-1 پرسشهای اصلی 4
4-2 پرسشهای فرعی 4
5- پیشینه تحقیق 4
6- فایده تحقیق 6
7- موانع تحقیق 6
8- روش تحقیق 6
فصل اول: 8
کلیات و مفاهیم 8
1-تصوف و عرفان 9
1-1معنای لغوی و اصطلاحی تصوف 10
1-2 معنای لغوی و اصطلاحی عرفان 12
2- سیر و تطور تصوف در ترکیه 13
2- 1 طریقتها در ترکیه: 14
2- 2طریقت نقشبندیه: 14
2-3طریقت بکتاشیه: 15
2- 4 طریقت مولویه: 16
2-5 طریقت قادریه: 16
2-6 طریقت سلیمانیه: 16
2-7 طریقت نورسیه (نورجی): 17
فصل دوم 20
شرححال بدیعالزمان سعید نورسی 20
1- مقدمه: 21
1-1بخش اول: مرحله اول زندگی نورسی (سعید قدیم) 21
1- 2بخش دوم: مرحله دوم زندگی نورسی (سعید جدید) 27
1-3 بخش سوم: مرحله سوم زندگی نورسی (سعید سوم) 31
1-4بخش چهارم: اساتید عرفانی 34
5- 1 اعتقادات 48
5-2 نورسی و سیاست 49
فصل سوم: 53
معرفی کلیات رسائل النور 53
2-مقدمه 54
2-1 بخشهای اصلی رسائل النور 54
2-1-1کلمات (جلد اول) 55
2-1-2مکتوبات (جلد دوم) 55
2-1-3 لمعات (جلد سوم) 56
2-1-4شعاعات (جلد چهارم) 57
2-2 علل نامگذاری آثار به «رسائل النور» 59
2-3 خبر از رساله نور و طلبههای آن در قصیده بدیعیه امام علی (ع) 61
فصل چهارم 64
آرای عرفانی و سلوکی نورسی 64
3 جایگاه تصوف و طریقت در نظر نورسی 65
3-1دلایل و شواهد بر صاحب طریقت بودن نورسی 67
3-1-1 گرفتن مرجع علمی و سلوکی از بزرگان طریقتهای مشهور 67
3-1-2 استفاده از اذکار و اوراد طریقتها بهویژه طریقت نقشبندیه 68
3-1-3شرح روشهای طرق صوفیه به شاگردان 70
3-1-4 ذکر نیکیها، فضایل اولیا، اقطاب صوفیه و فواید طریقت 71
3-1-5 ترغیب و تشویق شاگردان به دعا و مناجات 72
3-1-5 موافقت با تصوف اهل سنت 73
3-1-6 تأکید بر محبت و دوستی بهعنوان ویژگی مشترک اهل تصوف 75
3-1-7 زهد ورزی در دنیا و اطاعت از روح و قلب 76
3-1-8 تفکر و دیدن جمال و کمال (تجلی) 76
3-2 عرفان نظری 77
3-2-1 وحدت وجود 78
3-2-2 وحدت شهود 80
3-2-3 نقد ابن عربی و نظریه وحدت وجود وی 82
3-2-4 ضررهای وحدت وجود 83
3-3 معرفی اصطلاحات عرفانی موجود در رسائل النور 84
3-3-1 معاد 85
3-3-3 لوح محفوظ 87
3-3-4 لوح محو و اثبات 88
3-3-5 فنا 89
3-3-5 لیله القدر 91
3-3-6 سیر و سلوک 92
3-3-7 عشق الهی 94
3-3-9 اقطاب 97
3-3-10 کشف 98
3-4 عرفان عملی 101
3-4-1 تعریف عرفان عملی: 101
3-4-2سلوک عملی نورسی 101
3-5 ادبیات عرفانی 104
3-5-1ادبیات عرفانی و صوفیانه در رسائل النور 105
3-5-2 بهرهگیری از ادبیات فارسی 105
3-6 طریقت عرفانی نورسی 107
3-6-1 حقیقت طریقت و شریعت ازنظر نورسی: 107
3-6-2 نظر نورسی درباره غالیان و جهله صوفیه 109
3-6-3 نگاه آسیب شناسانه به تصوف و طریقتها 109
فصل پنجم: طریقت قرآنی نوری 113
4-1عوامل تأثیرگذار بر شخصیت عرفانی و سلوکی نورسی 114
4-1-1 طریقت نقشبندیه و نقش آن در شخصیت و آرای عرفانی نورسی 114
4-1-2چگونگی سلوک عرفانی بدیعالزمان نورسی 117
4-2 مبانی و اصول 119
4-2-1 قرآن کریم: 119
4-2-2 سنت رسول (ص): 120
4-2-3 ایمان و اسلام: 121
4-2-4 معرفت عمیق نسبت به نفس انسانی: 122
4-2-5 شناخت دقیق شرایط جامعه: 123
4-3 ویژگیهای طریقت نوری 123
4-4 عناصر تشکیلدهنده طریقت نوری 125
4-4-1 مرحله اول طریقت نوری؛ عجز (ناتوانی) 126
4-4-2 مرحله دوم طریقت نوری؛ فقر (نیازمندی) 129
4-4-3 مرحله سوم طریقت نوری؛ شفقت؛ (مهربانی و رقت قلب) 130
4-4-3-1 اساس شفقت در طریقت نوری 131
4-4-3-2 ویژگیهای شفقت در طریقت نوری 133
4-4-4 مرحله چهارم طریقت نوری (تفکر) 135
4-4-4-1ویژگیهای تفکر در طریقت نوری 138
4-5 ویژگیها و مشخصههای آرای عرفانی نورسی 142
4-5-1 نورسی و دعا 143
4-5-2 نورسی و جوشن کبیر 145
4-5-3 نورسی و اخلاص 146
4-5-4 نورسی و تأکید بر ذکر (یا بَاقی أنتَ البَاقی) 148
4-5-5 نورسی و اهلبیت (ع) 149
4-5-6 نورسی و تجلی اسمای حسنی 152
4-5-7 نورسی و فنای فی الاخوان، مسلک اخوت و خلت 153
4-5-8نورسی و مکاشفات اولیای الله 154
4-6 نورسی و تفسیر و تأویل قرآنی و عرفانی 154
4-6-1 دلیل برتری قرآن 154
4-6-2 تفسیر شهودی 155
نتیجهگیری 158
پیشنهادها 162
تصاویر 163
1- بیان مسئله
اگرچه تاکنون بهصورت پراکنده در باب معرفی شخصیت، آثار و افکار بدیعالزمان نورسی آثاری تألیف شده و در برخی موارد به آرای عرفانی و سلوکی ایشان نیز توجه شده است، اما آنچه باعث ایجاد انگیزه و شوق علمی برای پرداختن به این موضوع شده است: آرای عرفانی جایگاه مهم این آراء، ظهور چند طریقت بر پایه آراء عرفانی ایشان بهویژه طریقت نورسیه (نورجیه) در ترکیه و پیروان فراوان وی در ترکیه، کشورهای همسایه ترکیه و سایر نقاط جهان است. بهرغم تحقیقات علمی و کنگرههای متعدد بینالمللی درباره بدیعالزمان نورسی و آرای وی، یک تحقیق نظاممند، منسجم و مبسوط که مشتمل بر غالب آرای عرفانی ایشان باشد، کمتر صورت گرفته است.
حسن این تحقیق، در ابتدا، شناسایی آرای عرفانی نورسی به زبان فارسی است که تاکنون در این خصوص، کاری صورت نگرفته است؛ دیگری گردآوری اطلاعات عرفانی ایشان بهصورت موضوعی و دستهبندیشده است. از آن میان، اطلاعاتی مانند انتقادات نورسی به برخی مباحث عرفانی، اشخاص و طریقتها؛ ارادت به برخی عارفان؛ تأسیس طریقت نوری بر پایه قرآن؛ انتقاد به وحدت وجود، گرایش به وحدت شهود؛ و تعاریف، اصطلاحات تصوف و عرفان و... ارائه میشود تا برای پژوهشگران و علاقهمندان بهویژه محققان رشته تصوف و عرفان اسلامی سودمند باشد.
در این تحقیق غالباً از منابع مکتوب عربی و بعضاً انگلیسی استفادهشده است و از نوآوری آن، تجزیهوتحلیل ابعاد و زوایای آرای عرفانی نورسی بهصورت روشمند و با تکیهبر منابع دستاول، است.
2- اهمیت و ضرورت مسئله
آراء عرفانی بدیعالزمان نورسی نقش بسیار آشکاری در شخصیت و حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی وی بهعنوان: احیاگر تفکر اسلامی، اصلاحطلب، نظریهپرداز سیاسی، قرآن شناس و مفسر قرآن در دنیای اسلام، بهویژه در ترکیه داشته است. فعالیتهای کمنظیر نورسی در مبارزه با استعمار، سکولاریسم، بیدینی، اصلاح دینی و اخلاقی هیئت حاکمه، نقش شایستهای در زنده کردن فکر دینی، گسترش اسلامگرایی، نجات مردم از استبداد و استعمار داشته است. بررسی نقش برجسته نورسی در دفاع از قرآن و اسلام، در برابر توطئه غربیها، - که قصد نابودی قرآن و از بین بردن ارتباط مستحکم بین قرآن و مسلمانان را داشتند، باعث تألیف رسائل النور در طول سیوچهار سال شد.
نگاه بسیار مثبت نورسی به اهلبیت پیامبر (ص) و استفاده از برخی تعالیم آنها ازجمله دعاهای امام زینالعابدین نظیر دعای جوشن کبیر نقش و جایگاه والای اهلبیت (ع) را در آرای عرفانی او نشان میدهد. همچنین نقش و تأثیر فراوان وی در وحدت و اخوت بین مذاهب اسلامی بهخصوص تلاش برای ایجاد گفتمان و همسخنی بین دو مذهب شیعه و سنی، بیانکننده باور عرفانی و قرآنی ایشان در تقریب مذاهب اسلامی با یکدیگر است.
3- اهداف تحقیق
مهمترین هدف این تحقیق، بررسی آرا ء عرفانی بدیعالزمان نورسی بهویژه معرفی روش وی در تأسیس طریقتی جدید با استفاده از واژههای قرآنی است؛ افزون بر این اهداف دیگر این تحقیق؛ آشنایی با نوآوریهای عرفانی نورسی در گسترش و احیای فرهنگ و معنویت اسلامی؛ استفاده از توانمندی قرآن، اخلاق و عرفان برای مقابله با هجوم فرهنگ استعماری غرب بهوسیله نجات قرآن و تعالیم آن از مهجورت؛ و مقابله با رشد و گسترش سکولاریسم، بیدینی و غربزدگی در بین حاکمیت و امت اسلامی بهخصوص در ترکیه هست. این تحقیق اگر ثابت کند که نورسی با نوآوریهای عرفانی و تغییرات اساسی خود در این باب، توانسته است یک شخصیت چندوجهی عرفانی، سیاسی، علمی، تقریبی، با تأثیرگذاری بسیار از خود بهجا گذارد، از جنبه بنیادین و کاربردی، نشاندهنده تأثیر و نقش عمیق عرفان اسلامی در حیات دینی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مسلمانان؛ بیداری اسلامی، مبارزه با استبداد و استعمار در این دوره خواهد بود.
4- پرسشهای تحقیق
4-1 پرسشهای اصلی
آرای عرفانی بدیعالزمان نورسی بر پایه کلیات رسائل النور کدام است؟
4-2 پرسشهای فرعی
1- شرححال بدیعالزمان نورسی در کلیات رسائل النور چیست؟
2- کلیات رسائل النور شامل چه بخشهایی است؟
3- مباحث عرفان نظری، عرفان عملی و ادبیات عرفانی در کلیات رسائل النور چیست؟
4- دیدگاههای نورسی درباره طریقتهای عرفانی در کلیات رسائل النورچیست؟
5- طریقت قرآنی نوری در کلیات رسائل النورچیست؟
5- پیشینه تحقیق
الف) داخلی: برای دستیابی به تحقیقات صورت گرفته درباره نورسی، افکار و اندیشههای وی در ایران، جستجویی در سطح وب و بهخصوص سایتهای: خانه کتاب، کتابخانه ملی و www. Lib.ir انجام پذیرفت که درنهایت آثار ذیل به فارسی ترجمهشده بود.
سعید، حبیب محمد، بدیعالزمان سعید نورسی: دعوتگر مسلمان کرد و پرچمدار مبارزه با سکولاریسم؛ نورسی، سعید، اشارات الاعجاز فی مظان الایجاز، ترجمه محمد بانهای؛ واحده، شکران، زندگینامه یک روشنفکر بدیعالزمان سعید نورسی، ترجمه فرزاد سیفی کاران؛ نورسی، سعید، کلمات، مترجم محمد طاهر حسینی؛ نورسی، سعید، راهنمای نسل جوان، ترجمه قدیر گلکاریان؛ نورسی، سعید، رساله الی کل مریض و مبتلی، مترجم کیومرث یوسفی. همچنین با جستجو در سایت ایرانداک هیچ پایاننامهای درباره ایشان به دست نیامد، اما با رجوع به سایتهای داخلی نظیر نورمگز، مگیران و استفاده از واژههای مناسب، مقالاتی به دست آمد که در برخی از آنها مطالب اندکی درباره آرای عرفانی نورسی وجود داشت، ازجمله: امیر دهی، ع، شیخ سعید نورسی، اصلاحگری عارف و قرآنپژوهی قابل.
ب) خارجی: برای یافتن کتب و مقالات عربی به سایتهای: کتاب لینک، مکتبة اامصطفی، مکتبة اسکندریة و سایتهای مربوط به بدیعالزمان نورسی رجوع شد و از بین آثار بیشمار دراینباره، آنچه به موضوع موردبحث ارتباط داشت، شامل موارد ذیل بود: غزاوی، سعید، هل کان بدیع الزمان النورسی صوفیا؛ حنطور، احمد محمدعلی، نظرات فی الادب الصوفی عند النورسی؛ یونس، عبدالمنعم، النورسی و رویتة للتصوف المعاصر؛ انصاری، فرید، بدیعالزمان من برزخ التصوف الی المعراج القرآن؛ رمضان، محمد توفیق، تصوف و اثره فی شخصیة سعید النورسی و کتاباته؛ عبدالحمید، محسن، تربیة السلوکیه عند النورسی؛ فهدی، عبدالفتاح، بعد الصوفی عند البدیع الزمان النورسی من خلال کتاب اللمعات؛ و نورسی، سعید، انوارالحقیقه: مباحث فی التصوف و السلوک، ترجمه احسان الصالحی، ازجمله آثاری بود که به زبان عربی نوشتهشده و در آنها به مباحث عرفانی و سلوکی بدیعالزمان و اثر آن در حیات وی اشارهکردهاند. علاوه بر اینها برای یافتن کتب و مقالات انگلیسی در سطح وب با کلیدواژه Bediuzzaman said nursi و Rilase-I nur و چند کلیدواژه دیگر جستجو صورت گرفت و چند اثر به دست آمد که شاید مناسبترین آنها کتاب Islam in modern turkey اثر Mary f. Weld باشد که در آن بهتمامی زوایای زندگی نورسی توجه شده است.
بهطورکلی میتوان گفت، این تحقیق در مقایسه با موارد ذکرشده فوق، دارای چند ویژگی است: اول اینکه، این کار تکرار هیچیک از کارهای معرفیشده نیست؛ دوم اینکه، اغلب آثار به معرفی زندگانی، آرای و اندیشههای نورسی در تمام زمینهها یا شرح و تفسیر رسائل النور، بدون تبیین ارتباط منسجم با بعد عرفانی ایشان پرداختهاند؛ سوم اینکه، مقالاتی که به ارائه آرای عرفانی وی توجه کردهاند، بر پایهیک بخش از مجموعه آثار وی و یا تنها به جنبه معدودی از آرای عرفانی وی اشارهکردهاند.
6- فایده تحقیق
آگاهی نسبت به ویژگیهای عرفانی نورسی ازجمله: نوآوریهای عرفانی وی با توجه به شرایط و نیازهای زمان؛ انتقاد از تصوف سنتی و تلاش برای ایجاد نقش عمیقتری برای عرفان و تصوف اسلامی و طرح نوعی از عرفان قرآنی، از فواید عملی این پژوهش به شمار میآید.
7- موانع تحقیق
ازجمله موانع تحقیق دراینباره، عدم وجود یک کار پژوهشی یا اثر تحقیقی به زبان فارسی است، درنتیجه کار را برای یک دانشجوی فارسیزبان کمی دشوار میکند. ازجمله سختیهای کار اینکه، ابتدا باید مطالب را از رسائل النور جستجو، سپس آنها را به فارسی ترجمه کرد و دستآخر هم آنها را به شکل و ساختار یک تحقیق نهایی درآورد. بههرحال امید است که این تحقیق بتواند راهگشای تحقیقات عمیقتر و شایستهتری در این خصوص باشد.
8- روش تحقیق
پژوهش حاضر با روش توصیفی به دنبال پاسخگویی به چگونگی آرای عرفانی بدیعالزمان نورسی است و بدون شک در کشور ما و به زبان فارسی یگانه است. گرچه نیاز به تحقیقی توصیفی که به جمعآوری و دستهبندی تمام ابعاد مختلف آرای عرفانی نورسی بپردازد، آشکار است.
نوع تحقیق کتابخانهای و مطالب با مراجعه به کتابخانهها و سایتهای اینترنتی تنظیمشده است. برای چنین پژوهشی نیاز به مطالعه میدانی ناگزیر بود که از وجود چند دانشجوی ترک که از پیروان طریقت نورجیه بوده و در ایران مشغول تحصیل بودند، مشورت و نکات مبهم مباحث رفع شد.
فصل اول:
کلیات و مفاهیم
1-تصوف و عرفان
در این تحقیق از بین شخصیت چندوجهی بدیعالزمان سعید نورسی تنها به مباحث و آرای عرفانی ایشان پرداخته میشود.
در ابتدا مقدمهای در معرفی تصوف و عرفان، معنای لغوی و اصطلاحی عرفان و تصوف؛ و سیر تصوف و طریقتها در کشور ترکیه ضروری است.
عرفان و تصوف دو واژه کلیدی در فرهنگ اسلامی و بیانگر بعد معنوی در جهان اسلام است. در قرون میانه کلمه «عارف» و «صوفی» مترادف همدیگر بود و بهجای هم به کار میرفت و به همین جهت سه نمط آخر کتاب اشارات ابنسینا به نام تصوف شناختهشده است. اما گذشت زمان باعث شد که عرفان و تصوف در ایران اسلامی و در نزد شیعه از یکدیگر فاصله بگیرند و همانگونه که ازنظر لغت بین این دو کلمه تفاوت بود، ازنظر اصطلاح نیز بهصورت متفاوت به کار رفت. به این معنی که تصوف راه و روش زاهدانه که بر بنای شرعی، تزکیه نفس، اعراض از دنیا برای رسیدن بهحق تعالی و حرکت در مسیر کمال مبتنی است؛ اما عرفان روش فکری و فلسفی متعالی و عمیقی است که میخواهد به شناخت خداوند تعالی، شناخت حقایق امور و اسرار علوم از راهی جز راه فیلسوفان و حکیمان برسد. راه آن اشراق، کشف و شهود است.
شهید مطهری تفاوت میان این دو واژه را اینگونه بیان میکند که «عرفان»، بیانگر بعد فرهنگی این گروه خاص است و «تصوف» بعد اجتماعی آنها را بیان میکند؛ اهل عرفان هرگاه با عنوان علمی یاد شوند، با عنوان «عرفا» و هرگاه با عنوان اجتماعیشان یاد شوند، غالباً با عنوان «متصوفه» یاد میشوند.
1-1معنای لغوی و اصطلاحی تصوف
تصوف مصدر ثلاثی مزید از باب تفعل، در لغت به معنای صوفی شدن است. باب تفعل در عربی مبین دارا شدن چیزی یا صفتی است. به همین قیاس از کلمه صوفی «تصوف» ساخته شد. جمع صوفی «صوفیه» است که بهصورت نامی برای پیروان تصوف به کار میرود. در رابطه با صوفی و ریشه آن اختلاف در باب ریشه و معنای صوفی، باعث شده تا بیش از چندین وجه را برای ریشه صوفی ذکر کنند که به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد.
گروهی آن را اشتقاق از عربی نمیدانند و گروه دیگر تأکید بر مشتق عربی بودن آن دارند. جدای از اینها، هجویری همانند برخی، هیچ نوع اشتقاقی برای آن نمیپذیرد و آن را از صفا میداند که صوفیان با تزکیه به آن رسیدهاند.
گروهی که قائل به ریشه عربی برای آن هستند میگویند: صوفی مشتق از صف (ضد کدورت نفسانی)؛ صوفانه (نوعی گیاه صحرایی)؛ مشتق از صف به این معنا که اهل تصوف با داشتن همت والا با تمام قلب خود به خدا و با همه وجود خود در محضر خدا در صف اول هستند؛ صفه (سکوی مسجدالنبی)، مشتق از صوف به معنای پشم گوسفند یا موهایی که در قسمت انتهای پشت سرمی روید، دانستهاند. بیرونی در تحقیق ماللهند، صوفی را برگرفته از واژه یونانی «سوفی، سوفیا» میداند که به معنی حکمت است.
بههرحال تصوف به معنای صوف پوشیدن آمده است. در زبان عربی، برخلاف زبان فارسی صوفی به معنای پشم فروش به کار میرود، نه کسی که لباس پشمی پوشیده باشد؛ بنابراین شاید واژه صوفی درباره زاهدان پشمینهپوش، از ساختههای ایرانیهای ساکن بصره و کوفه باشد و ازآنجا به سرزمین عربی سرایت کرده و درباره آن، وجوه اشتقاق گوناگون خارج از قواعد عربی نوشتهاند.
بیش از هزار تعریف درباره ماهیت تصوف از بزرگان صوفیه نقلشده است که در ظاهر متفاوت هستند. عبارت سهروردی دراینباره چنین است: «اقوال المشایخ فی ماهی التصوف تزید علی ألف قول»: اقوال مشایخ صوفیه در تعریف تصوف بیش از هزار قول است؛ اما مفهومی که از آنها برداشت میشود، یکی است. ابوالقاسم قشیری درباره تصوف مینویسد: «و این اسمی نیست که اندر زبان تازی او را باز توان یافت یا آن را اشتقاقی است و ظاهرترین آنست که لقبی چون لقیهای دیگر»، «جنید بغدادی، صوفی شدن را در پیوند با حقتعالی و قطع وابستگی به غیر او میجست. ابوالحسین نوری، تصوف را ترک کلیه لذایذ نفسانی میدانست؛ و شبلی تصوف را اشتغال به ذکر خدا، بی اندیشیدن به غیر او معرفی میکند.؛ ابوسعید ابوالخیر میگفت: تصوف دو چیز است؛ یکسو نگریستن و یکسان زیستن. همچنین ابوالحسین نوری میگوید: تصوف دست داشتن و ترک همه حظوظ نفسانی بود و گفت صوفیان آنانند که جانهای ایشان از کدورت بشریت آزاد گشته است و از آفت نفس صافی شده و از هوا خلاص یافته تا در صف اول و درجه اعلی با حق بیارمیدهاند و از غیر وی اندر رمیده... .» نیز، صوفی آن است که «آنچ کند پسند حق کند تا هرچه حق کند او بپسندد.» شبلی میگوید: صوفی کسی است که در هر دوجهان جز خدا را نمیبیند.
با توجه به تعاریف فوق میتوان گفت: تصوف راهی برای زهد و قناعت و ترک دنیا شمرده میشود و از گذشته تاکنون راه و روشی برای زهد و عابدان دینمدار شمرده میشود.
1-2 معنای لغوی و اصطلاحی عرفان
عرفان از ریشه عرف به معنی شناختی همراه با تفکر و تدبر است که در آثار شیئی حاصل میشود. راغب اصفهانی در مفردات میآورد: المعرفة و العرفان ادراک الشیئ بتفکر و تدبر لاثره و هو اخصّ من العلم و یضادّه الانکار…»: معرفت و عرفان شناختی است که با همراهی تفکر و اندیشه در نشانههای اشیای به دست میآید. شناخت اخص از دانش و متضاد با انکار است.
عرفان در اصطلاح، راه و روشی است که طالبان حق برای رسیدن به مطلوب و شناسایی حق انتخاب میکنند. شناسایی حق به دو طریق میسر است: یکی به استدلال از اثر به مؤثر، از فعل به صفت و از صفت به ذات که مخصوص انبیا، اولیا و عرفا است. درواقع روش و طریقهای ویژه و نوعی شناخت و معرفت است که از راه دل، کشف و شهود بهصورت مستقیم و بدون واسطه به دست میآید.
2- سیر و تطور تصوف در ترکیه
اولین گروههای صوفی که در آسیای صغیر (ترکیه) فعالیت خود را پس از سال 463 ق آغاز کردند به آنها صوفیان مجاهد میگفتند. اینها برای ترویج اسلام از آسیای مرکزی و خراسان به آسیای صغیر میآمدند. هجوم مغولان باعث شد تا برخی از مشایخ کبرویه ازجمله: پدر مولانا بهاءالدین ولد، نجم الدین رازی و مجدالدین بغدادی بهجانب غرب (آناتولی) بیایند.
این جریانات و اندیشههای صوفیانه در دوران سلجوقی و در عهد عثمانی ازجمله خواجه احمد یسوی (معروف بهپیر ترکستان) و طریقتهای رفاعیه، خلووتیه در قرن هفتم از ابن عربی تأثیر پذیرفتند.
با تضعیف دولت عثمانی در قرن سیزدهم، دول بیگانه، برای تجزیه این امپراتوری وارد جنگ شدند. طریقتها هم برای دفاع، در جنگهایی که به جنگهای آزادیبخش مشهور شده، شرکت کردند. دولت عثمانی بهسرعت سرزمینهای وسیع خود را از دست داد و سقوط کرد و بهجای آن، مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) دولت جمهوری ترکیه را در 1923 م. با بهرهگیری فراوان از یاری و نفوذ مشایخ طریقتها، تأسیس کرد. درباره تأثیرگذاری و نفوذ طریقتها، برخی بر این باورند که آنها، مهمترین و مفصلترین شکل بروز اسلام در ترکیه هستند. در نخستین مجلس مؤسسان جمهوری تازه تأسیس ترکیه، مشایخ بسیاری بهعنوان عضو، فعال بودند. پس از افتتاح مجلس، با خواندن برخی دعاها، اعضای آن به زیارت آرامگاه حاجی بیرام ولی پیر طریقت «بیرامیه» در آنکارا رفتند. مصطفی کمال که گفته بود دولت جدید حامی سیاست تجدید طلبی خواهد بود، به مرور انقلابهای بنیادین فرهنگی را آغاز کرد. درنتیجه برخی افراد دیندار به علت اینکه اقدامات آتاتورک، جامعه را به بیدینی میکشاند، با اقداماتش مخالفت کردند.
در اوایل سال 1925 م. شیخ سعید کرد از مشایخ طریقت خالدیه نقشبندیه با اعلام اینکه دین درخطر است، به همراه مریدانش قیام کرد، اما بهشدت سرکوب شد. در سیام نوامبر 1925 م. با اجرای قانون 677، پایان کار تکیهها اعلام و اموال آنها مصادره شد و استفاده از عناوینی چون: شیخ، خلیفه و یا مرید ممنوع اعلام شد. این در حالی است که در آن زمان، فقط در استانبول بیش از سیصد تکیه فعال وجود داشت. در سال 1930 م. به علت کشته شدن یک افسر به دست منصوبان به تصوف در شهر «منه من» صدها تن از صوفیان بازداشت و 28 تن دیگر کشته شدند. امروزه نیز همان قانون باقی است و فعالیت طریقتها در ترکیه ازلحاظ قانونی جرم است، اما باوجوداین، طریقتها بهصورت مخفی به فعالیت خود ادامه میدهند.
2- 1 طریقتها در ترکیه:
ذکر طریقتهای ترکیه از آغاز تاکنون و نقش و جایگاه آنها در حیات اجتماعی سیاسی و فرهنگی این کشور از دو جهت اهمیت دارد: یکی توجه به رشد و گسترش بسیار سریع و فزاینده طریقت نورسی در مدت 60 تا 70 ساله اخیر و کسب جایگاه اول باوجود دیگر طریقتهای فعال در ترکیه و برقراری ارتباط بین گسترش این طریقت با دستورالعملها و محتوای آرای عرفانی نورسی بهعنوان مؤسس طریقت؛ دیگری تشخیص مقدار تأثیرپذیری از آرای طریقتهای دیگر بهخصوص طریقت نقشبندیه است، به همین علت پیش از ورود به مبحث اصلی، به معرفی مختصر این طریقتها میپردازیم. در کشور ترکیه، طریقتهای نقشبندیه، بکتاشیه، قادریه، سلیمانیه و طریقتهای منسوب به بدیعالزمان نورسی فعالیت دارند.
2- 2طریقت نقشبندیه:
مؤسس این طریقت محمد بهاءالدین نقشبند در قرن هشتم هجری است. در نقشبندیه مهمترین راه نزدیکی به خداوند، انجام واجبات دینی و عبادات مستحبی است و رابطه مرید و مرشدی، ذکر دستهجمعی و تلاش برای حل رابطه بین شریعت و طریقت اهمیت بسیاری دارد. نقشبندیه از قدیمیترین و رایجترین طریقتهای کشور ترکیه است. آنها در قرن 19 م؛ و در دوران حکومت عثمانی به حکومت وفادار بوده و نماینده حکومت در درون طریقتهای دیگر محسوب میشدند. به حدی که یک عضو طریقت نقشبندی حتی میتوانست مرید طریقت دیگری هم باشد. هماکنون بسیاری از سیاستمداران راستگرای ترکیه بهگونهای با این طریقت ارتباط دارند. تورت گوت اوزان، رئیسجمهور فقید ترکیه و نجم الدین اربکان، نخستوزیر سابق ترکیه، ه عضویت این طریقت بودهاند.
نقشبندیه در ترکیه دارای نشریههای گوناگون، مراکز خیریه قدرتمند و فعالیتهای اجتماعی هستند. «ماهنامه اسلام» و «بنیاد خیریه راه حق» وابسته به این طریقت هستند. گروهها و جماعتهای اسلامی مختلفی وابسته به آن هستند: جماعت محمد افندی امام جماعت سازمان دیانت ترکیه هستند، جماعت سامی افندی که از حزب رفاه و نجم الدین اربکان حمایت میکند و حوزه فعالیتش دانشگاههای ترکیه است.
2-3طریقت بکتاشیه:
این طریقت منسوب به حاج بکتاش ولی (738 ق) صوفی پرآوازه قرن هفتم قمری؛ و معاصر مولوی است. زادگاه وی نیشابور و مدفن او آناتولی است. وی بنیانگذار یکی از طریقتهای بزرگ صوفیه که نقش مؤثری در زندگی مادی و معنوی شهروندان خلافت عثمانی داشته و حیات خود را تا به امروز هم به ادامه داده است. علویان ترکیه خود را از مریدان حاج بکتاش ولی میدانند و سردمداران ترکیه بهصورت رسمی در مراسمهای مختلف مثل بزرگداشت حاج بکتاش شرکت میکنند.
2- 4 طریقت مولویه:
این طریقت به مولانا جلالالدین محمد بلخی (م 672 ق) منسوب است. مولویه دارای آثار مدون، آداب و مراسم دستهجمعی خاصی است. پیروانش در ترکیه، سوریه و بالکان پراکنده هستند و بیشترین شهرت آنها به خاطر مراسم سماع مولویه است که هرسال بهصورت رسمی در قونیه برگزار میشود. لائیکها و برخی از محافل روشنفکر مآب لائیک، در جهت خالی کردن این طریقت از مفاهیم الهی، بسیار تلاش میکنند، اما بااینهمه قونیه مهمترین پایگاه اسلامگرایی و شریعت طلبی ترکیه از پایگاهها و مراکز اصلی این طریقت است.
2-5 طریقت قادریه:
بنیانگذار این طریقت عبدالقادر گیلانی (475 – 565 ق.) است که جایگاه والایی در تصوف اهل سنت و در شمال آفریقا و خاورمیانه دارد. از ویژگیهای مشخص این طریقت: انجام اعمال خارقالعاده در مجلس ذکر مثل فروبردن میلههای فلزی در بدن، بلعیدن تیغ، کوبیدن میخ بر سر و... است. این طریقت دارای بنیادی فرهنگی به نام «خیریه تحقیقات علمی مرکزی طرابوزان» با بیش از نود شعبه در سراسر ترکیه و شبکه تلویزیونی «ماژتی وی» (به معنای پیام) است. این طریقت معتقد به عدم دخالت در امور سیاسی و در احزاب راست مثل «مام میهن» و «راه راست» نفوذ دارد.
2-6 طریقت سلیمانیه:
گرچه وابسته به نقشبندیه محسوب میشوند اما به علت مخالفت با جو غالب بر نقشبندیه، بنیانگذار آن شیخ سلیمان هیلمی توناخانی از نقشبندیه جدا گردید. رهبر این طریقت از 1930 م درزمینه تأسیس و گسترش ردههای قرآن و معارف اسلامی به فعالیت پرداخت، اما توسط آتاتورک زندانی و در زندان درگذشت. هواداران برای شیخ سلیمان منزلت والایی قائلاند و او را از خاندان پیامبر و حتی جانشین وی میدانند، لذا وی را خاتمالاولیای مینامند. پس از وی سرپرستی این طریقت به دامادش کمال کاچار رسید. وی نیز با گسترش فعالیتها و ورود به عرصه سیاسی از حزب رفاه و حزب فضیلت و اربکان حمایت کرد. ازجمله فعالیتهای او، ساخت دهها مسجد و مرکز فرهنگی برای ترکهای آلمان و سرتاسر اروپا، خوابگاههای متعدد در شهر بزرگ ترکیه برای دانشجویان بیبضاعت.
2-7 طریقت نورسیه (نورجی):
نورسیه یک جماعت دینی و اسلامی است که ازنظر ساختاری به طریقههای صوفیانه نزدیک است. درواقع مکتبی عرفانی منسوب به بدیعالزمان سعید نورسی و مهمترین طریقت در ترکیه پس از نقشبندیه محسوب میشود. پیروان نورسی را که نورسیه، نورجیه یا جماعت نور میگویند، خود به فرقههای متعدد با آداب، بینش و خط مشهای کاملاً متفاوت (یعنی همسویی و خدمت بهنظام تا خصومت و دشمنی علنی و بنیادین با آن) تقسیم میشوند. ازجمله پیروان وی فتحالله جیلر؛ یازیجیلر؛ ینی آسیا جیلر، سوزجولر؛ مد زهرا جیلار، محمد کورداغلو جیلر و عجز مندلیر. بهطورکلی این جماعت شامل گروههای فوق است. در اینجا جهت اختصار به معرفی چهار گروه از مهمترین و تأثیرگذارترین آنها میپردازیم. گروه نخست به رهبری محمد زاهد افندی که نظرات خود را در روزنامه «ینی آسیا» مطرح میکند؛ گروه دوم به رهبری شخصیت مشهور مذهبی ترکیه «فتحالله گولن» فعالیت میکند. روزنامه «زمان» از انتشارات آنها است. فتحالله جیلر یا پیروان شیخ فتحالله گولن از شخصیتهای مهم ترکیه و طریقت وی، مهمترین فرقه طریقت نورجیه است که در معادلات سیاسی ترکیه نقش فراوانی دارد. از علل این تأثیرگذاری میتوان به دارا بودن وسایل ارتباطجمعی قوی شامل: نشریات گوناگون ازجمله مهمترین آنها روزنامه نسبتاً پرتیراژ زمان؛ ایستگاههای رادیوی محلی و شبکه سراسر تلویزیونی (سامان یول یا راه کهکشان stv)؛ منبرهای پرطرفدار وی هر شب جمعه از شبکه تلویزیونی فوق اشاره کرد. گولن از سویی متهم به ارتباط با «میت» (سازمان امنیت ترکیه) است. و از سوی دیگر، کمالیست های تندرو او را متهم به تلاش در جهت کادر سازی علیه لائیزم، بهویژه در میان افسران ارتش کرده و تاکنون تعداد فراوانی از ارتشیان بهویژه دانشجویان دانشگاه افسری، به اتهام ارتباط با این فرقه از ارتش اخراج شدهاند و صدور فتوای جواز ایستاده نماز گذاردن (بدون حرکات رکوع و سجده) جهت نمایان نشدن آثار رکوع و سجود بر شلوار که منجر به اخراج شدن افسران میشود، به او نسبت داده میشود. گولن با امکانات وسیعی که در اختیار دارد، بخش مهمی از آموزش در ترکیه و خارج آن را هدایت میکند و در آسیای میانه و اروپا چندین هزار مدرسه توسط وابستگان وی اداره میشود و دانشجویان زیادی از این طریقت، در کشورهای آمریکا و اروپا به تحصیل اشتغال دارند.
گروه سوم جماعت مظهر جیلار: مؤسس آن صدیق دورسون است. از شخصیتهای بانفوذ این گروه ملاعزالدین خواهان تشکیل حکومت اسلامی و روشهای جهادی است. این گروه در راستای کردهای مسلمان مشی میکنند. در شهرهای ترکیه مراکز انتشاراتی دارند و با حزب اسلامی کردستان همکاری و نسبت به انقلاب اسلامی ایران نظر مثبت دارند.
گروه چهارم گروه یازی جیلار: خسرو آلتین باش از طلاب و مریدان نورسی مؤسس آن است. آنها بر این باورند که کلیات رسائل النور باید به خط عربی نوشته و مطالعه شود و به همین خاطر به آنها یازی جیلار (نویسندهها) میگویند. رابطه خوبی با حزب رفاه دارند و از اقدامات تبلیغی ایشان، ایجاد مراکز انتشاراتی، بنیادهای خیریه، چاپخانهها و انتشارات کلیات رسائل النور و قرآن کریم با عنوان توافق المصحف به گروه اوکویوجولار (ینی آسیا جیلار). از اقدامات مهم این گروه فعالیتهای فرهنگی ازجمله نشریاتی مانند «ینی آسیا»، «ینی نسیل» و «کوبرو» و نیز کتب منتشرشده فراوان است. این گروه بهرغم حفاظت از ارزشهای دینی با حرکت اسلامگرایی انقلابی مخالفاند و برخی از شخصیتهای آن با سازمان امنیت ترکیه در ارتباطاند.
فصل دوم
شرححال بدیعالزمان سعید نورسی
1- مقدمه:
زندگانی بدیعالزمان سعید نورسی از سه مرحله سعید قدیم، سعید جدید و سعید سوم تشکیلشده است. پرداختن به آرای عرفانی وی بدون توجه به این مراحل سهگانه که عمدتاً با تغییر و تحولات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ترکیه همراه است، تقریباً اگر غیرممکن نباشد لااقل زوایای آرا و منشهای عرفانی وی را بهطور دقیق نشان نمیدهد.
1-1بخش اول: مرحله اول زندگی نورسی (سعید قدیم)
سعید نورسی، مشهور به «بدیعالزمان» سال 1876 م مطابق با 1294 ق، در روستای نورس (از توابع استان بتلیس) ترکیه در شرق آنا طول در خانوادهای مذهبی کرد و کشاورز به دنیا آمد. پدرش میرزاعلی را به دلیل زهد به «صوفی میرزا» مشهور و مادرش بانو نوریه دختر ملاطاهر، معروف به تقوا و پاکدامنی و فرزند پروری بود. سعید نورسی از طرف پدر، به امام حسن (ع) و از طرف مادر، به امام حسین (ع) منسوب بود،
وی تحصیلات مقدماتی علوم اسلامی را در سالهای 1886-1885 م. نزد اساتیدی چون: ملأ محمد افندی، برادرش ملأ عبدالله، ملأ نور محمد، سعید انور محمد نقشبندی و محمدامین افندی آموخت. سپس برای تکمیل تحصیلات و تدریس به شهرهای بتلیس، شیروان، ارض روم، مار دین، وان و... رفت. در شانزدهسالگی شروع به تدریس و پاسخگویی به سؤالات مردم کرد. آشنایی و تخصص وی در علوم جدید در مدت اندکی و انجام کارهای خارقالعاده، عاملی شد که ملأ فتحالله که سعید را ازنظر حافظه شبیه بدیعالزمان همدانی میدانست، به وی لقب بدیعالزمان دهد.
وی به دلیل استعداد و هوش سرشار توانست در کمتر از سه ماه از محضر شیخ محمد جلالی گواهینامه علمی اخذ کند و هم رقیب علمای عصر خود شود. نورسی از چنان حافظهای برخوردار بود که توانست در مدت 8 ماه، هشتاد جلد کتاب ازجمله «مقامات الحریریه»، «اصول الفقه» و «جمع الجوامع» حفظ نماید. علم و دانش بسیار، قدرت جسمی بسیار، مهارت وی در کشتی و شکست رقبا، در این دوره زندگی وی گزارششده است.
نورسی در ماردین با یکی از پیروان سید جمالالدین اسدآبادی و یکی از پیروان فرقه سنوسیه دیدار کرد که باعث آشنایی وی با مباحث سیاسی، اتحاد اسلامی، مشروطهخواهی و احیای تمدن اسلامی شد. ازاینرو نورسی بزرگانی چون: سید جمالالدین افغانی و شیخ محمد عبده، علی صعاوی، عالم تحسین و شاعر نامق کمال که جهان اسلام را به اتحاد فرامیخواندند را از رهبران خود میدانست.
نورسی درسهای طریقت نقشبندی را از محضر بزرگان صوفیه عصر خود چون: شیخ محمد کوفروی، شیخ امین افندی اهل بتلیس، ملافتحالله اهل سیرت و شیخ فتحالله ورکانیزی اهل طریقت خالدی - نقشبندی فراگرفت.
نورسی در وان به ایده اصلاح نظام آموزشی و روشنگری در میان طلبهها با تبیین و اثبات حقایق دینی، متناسب بافهم زمانه و با جدیدترین اسلوب پرداخت. وی برای دستیابی به این تفکر خود، در پی دانشگاهی بود تا بتوان در آن علوم قدیم و جدید را در کنار یکدیگر تدریس کرد. پس به فکر تأسیس دانشگاهی شبیه دانشگاه الأزهر مصر بانام مدرسه الزهرا یا دانشگاه الزهرا در وان افتاد.
درست در زمان اقامت در وان در سال ۱۳۱۶ ق. از موضوع سخنرانی وزیر مستعمرات انگلستان ویلیام گلادستون (1809 – 1898 م.) در مجلس عوام بریتانیا باخبر شد که استعمار اروپایی، برای نابودی اسلام و قرآن نقشه کشیده و چنین گفته بود: «إننا لن نستطیع ان نحکم المسلمین حقاً مادام هذا القرآن فی أیدیهم. فینبغی ان نسعی لرفعه وتضییعه»: مادامیکه قرآن در دست مسلمانان است، هرگز، نمیتوانیم بر آنها حکومت کنیم. باید قرآن را نابود یا رابطه مسلمانان را با آن قطع کنیم. با این سخن او بهشدت آشفته و باعث تحول عمیقی در روح وی شد و گفت: «من به جهانیان اثبات میکنم که قرآن، همان خورشید معنوی است که هرگز، نورش خاموش نمیشود و ممکن نیست نابود شود» نورسی جهت دفاع از قرآن دو شیوه را در نظر داشت: یکی ایجاد مدرسه الزهرا در کردستان ترکیه، برای تدریس علوم قرآنی و علوم عصری و تربیت نسلی جدید از جوانان مسلمان. دیگری توجه به علوم انسانی و فلسفه؛ بنابراین در سال 1907 م./ 1325 ق. برای کسب حمایت رسمی برای تأسیس این دانشگاه به استانبول رفت و مدت یک سال و نیم در پی مقدمات و زمینههای فکری طرح خود به متولیان امر بود، اما با واکنشهای دربار مواجه شد. طرح نورسی اصلاح و آشتی دادن سهشاخه نظام آموزشی عصر خود بود. این سهشاخه عبارت بودند از: مدارس مذهبی سنتی؛ مکتبها یا مدارس سکولار؛ تکیهها و یا نهادهای صوفی و نظم دادن به آنها که ادغام کامل آنها به مدرسه الزهرا میانجامید. اما دربار بهجای حمایت، حدود 25 روز وی را در بازداشت و زندان فرستاد. افزون بر این وی را بنا بر حکمی که سلطان عبدالحمید صادر کرده بود متهم به جنون کردند و به بیمارستان بیماریهای روانی تحویل دادند، گرچه با گفتگوهایی که بین وی و پزشک روانی صورت گرفت، معلوم شد که نورسی اصلاً هیچ مشکل روحی و روانی ندارد. در این دوره، حضورش در پایتخت به تثبیت مقام و جایگاه علمی وی منجر شد.
تحولات عمدهای که در آخرین سالهای امپراتوری عثمانی بر نورسی و نقش وی بهعنوان یک مصلح اثرگذار بود و وی را واداشت تا نسبت به این اوضاع، واکنش مناسب از خود نشان دهد. در این خصوص به موارد زیر میتوان اشاره کرد. در آخرین سالهای امپراتوری عثمانی با از دست رفتن بخشهایی از امپراتوری بهوسیله هجوم غربیها و ایجاد شرایط بهگونهای شد که عبدالحمید مجبور به مقابله باسیاستهای غرب، ولو به بهای سرکوب داخلی شد. عبدالحمید با ادامه دادن فرایند اصلاحات و مدرنیزه که به نفع و تقویت خلافت بود، دست زد؛ اما با انحلال مجلس اول، حکومت مستبدانه و قوانین شدید درباره نشریات و سانسور شدید، باعث سرکوب تفکر و آزادی بیان شد که درنهایت با مخالفتهایی بهخصوص در امر آموزش همراه بود، درنتیجه موجب جدی شدن اصلاح مدارس پس از انقلاب مشروطه شد. زیرا باوجود صدها مدرسه رسمی اسلامی، آموزش در آنها سکولار بود و کالجهای آموزش عالی باعث افزایش نارضایتیها شدند. این در حالی بود که اجازه چاپ هرگونه مطالب در ارتباط باسیاست، دولت و حرکتهای مخالف سیاسی با سلطان عبدالحمید داده نمیشد. درنتیجه دانشجویان ناراضی مدرسه پزشکی ارتش یک انجمن پنهانی در 1889 م. تأسیس و به گسترش نارضایتی بین افسران ارتش، مقامات دولتی و سایر متفکران پرداختند. ترکهای جوان به دنبال مخالفت با استبداد داخلی سلطان، به ایجاد اصلاحات اساسی اجتماعی، سیاسی و احیای قانون اساسی و علاقهمند بودند. تغییر احمدرضا با نظرات مثبت گرایانه بهجای میرانجی مراد که هدایتکننده جبهه اسلامی و محافظهکار بود و تلاش شاهزاده صباح الدین برادرزاده سلطان برای تمرکزگرایی بود. در سال 1907 م. آغاز ایجاد ارتباط با مرکزیت مقدونیه بین گروه احمدرضا در پاریس و نهضت انقلابی پنهانی و مستقل در امپراتوری و گذاشتن نام «کمیته اتحاد و ترقی» (cup) بر خود و کسب قدرت بین افسران و مقامات غیرنظامی به ایجاد انقلاب مشروطیت 1908 م؛ و درواقع اعلان جدایی وضدیت با سلطان عبدالحمید منجر شد. بنابراین به مناسبت اعلان و طرح قانون اساسی دوم ترکیه درباره آزادی و حکومت مشروطه که با موافقان و مخالفانی همراه بود، درواقع تنظیمات صورت گرفته در این دوره بهوسیله نامیک کمال و معاصران وی، ایدههایی در ذهن دانش آموزان ایجاد کرد و یکی از آثار آنها ایجاد بیداری نورسی و کشمکش وی با مشروطه شد. در این دوره روزنامهها و نشریات نقش مهمی درباز کردن چشم مردم بر روی پیشرفتهای اروپای مادی داشت. نورسی یک سخنرانی عمومی ایراد و در آن تأکید کرد که آزادی و حکومت مشروطه با شریعت اسلامی سازگار است. وی در این ایام تلاش کرد افکارش را درباره اصلاح نظام آموزشی، وحدت امت اسلامی و حمایت از مشروطه اشاعه دهد و در عرصه زندگی اجتماعی - سیاسی فعال شود، چنانکه وی در سال 1909 م. با جمعیت «اتحاد محمدی» (ittihad- Muhammedi) یا گروه اتحاد اسلامی به فعالیت و همکاری پرداخت. وی جهت حفظ امپراتوری، وحدت و مبارزه با استبداد به آن پیوست. ارگان این جمعیت نشریهای با عنوان «ولکان»(Volkan) بامعنای آتشفشان منتشر کرد. نورسی هم مقالاتی در این نشریه منتشر میکرد، اما بهزودی دانست که آنها گروهی غربگرا، لائیک و مخالف با اساس دین هستند و با آنها اختلاف پیدا کرد. این اختلاف موجب شد تا وی را به بهانه «حادثه 31 مارس/ آوریل 1909 م.» دستگیر و در دادگاه نظامی محاکمه و پس از 24 روز بازداشت از اتهامات وارده، تبرئه و آزاد شد
در سال 1910 م/1328 ق. اولین مجموعه علمی حاوی سخنرانیها و مقالات خود را با عنوان «نطوق» برضد فعالیت جمعیت اتحاد و ترقی نشر داد. اینگونه موضعگیریها باعث شد تا «شورای جمعیت» وی را در این سال محاکمه کند، هرچند وی تبرئه شد. وی به دنبال آن کتابهای «مناظرات» را برای اندیشمندان و «محاکمات» را برای عامه مردم نوشت.
نورسی در این زمان از چنان قدرت علمی و دینی برخوردار بود که در زمان اقامت در استانبول بر روی درب اتاقش بر روی تابلو نوشته بود: «هنا تحلّ کل معضلة ویجاب عن کل سؤال من دون توجیـه سؤال لأحد»: در اینجا به تمام سؤالات پاسخ داده میشود و تمام مسائل حل میشود، اما هیچ سؤالی از کسی پرسیده نمیشود.»